خدایا

خدایا هیچ از تو نمی خواهم

فقط صبرم بده

همین

 

سِحر سَحَر

دیشب سِحر سَحَر را با همه ی وجود حس کردم. من بودم و یادِ تو و عشق.

من بودم و یادِ تو و خدا.

شیطان جایی در بین ما نداشت.

من بودم و کسانی که دوستشان دارم. من بودم و کسانی که دوستم دارند.

از سَحَر تا حالا در حال دویدن هستم اما خسته نیستم چون در تمام این مدت تو با من بودی.

حالا دیگر سَحَر را دنباله ی شب نمی دانم. حالا می گویم سَحَر یعنی ابتدای صبح.